بوف کور

ساخت وبلاگ
این روزا بیشتر از هر روز دیگه ای حاله خودم را نمیدونم....حالا میفهمم که همش دنباله غمم فردا میخوام برم مدرسه فیلا...به فکر رفت و آمدممم خیلی سخته ... -_-مدرسه ترانه زودتر از  من تعطیل میشه و مدرسه من دیرتر...مثل همیشه مشکلاتی دارم با بابام ولی خب...الان رنگ امیزی کردم... فصل8رمان تقاص هستم...عشق خیلی سختی بین داریوش و رزا هست و مانع های بینشون داره داریوش و رزا رو از بین میبره...فصل آخرم...سرنوشت معلوم میشه...ای کاش همه چی زود معلوم شه البته تو زندگی خودم...ناشکری نمیکنم... ولی خدا خیلی تا اینجا کمکون کرده-_- فعلا شرایطش رو ندارم بیشتر  بنویسم ولی الان میفهمم که ای کا بوف کور ...
ما را در سایت بوف کور دنبال می کنید

برچسب : ای کاش,ای کاش با تو میموندم,ای کاش آب بودم,ای کاش آدمی وطنش را,ای کاش می شد,ای کاش بودی,ای کاش فرصتی بود,ای کاش از احلام,ای کاش بمیرم,ای کاش نبود تو دنیا, نویسنده : bbooffkkoorra بازدید : 56 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 10:02

این روزا بیشتر میرم لنز انگار نه انگار یه بار بابام خیلی خوب دعوام کرد و بهم گفت که نرم دیگه لنز ... ارشیا برگشته لنز همین امروز اومد پیجم ، همین امروز اومد درخواستمو تایید کرد .... همین امروز با هم حرف زدیم ... از هردری ، جا زد که فامیلیش کفایی و اسمش کیبد بوده ... ولی میدونم اونطوریه ... این روزا میخوام یه زندگی جدید شروع کنم از یکشنبه این هفته کلاس گیتارم شروع شد ، دارم یاد میگیرم ، استادم باحاله اسمش مانیه فامیلیش هم زندی ، 500 هزار تومن هم پول گیتار دادم ، میخوام خوب یاد بگیرم امروز رفته بودم یه مشکلی تو خوندن نت ها داشتم که بهم توضیح بده توضیح داد سازمو کوک بوف کور ...
ما را در سایت بوف کور دنبال می کنید

برچسب : خیلی وقته یه پریزاد,خیلی وقته دیگه بارون نزده,خیلی وقته شماعی زاده,خیلی وقته که دیگه دلت,خیلی وقته نفساتو کم دارم,خیلی وقته که دیگه دلت واسم,خیلی وقته تک و تنهام,خیلی وقته از تو دورم,خیلی وقته سایتو بر سر ندارم,خیلی وقته که به خوابم نمیای, نویسنده : bbooffkkoorra بازدید : 58 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 5:22

خوب همه چی خوب میگذره و اگر بخوام حرف عاشقانه بزنم باید بگم که دیوونه وار علیرضا رو دوست دارم و توی طالع بینی ای که میخونم نوشته که کم کم عشق دیده میشه و از این حرفا اصلا یه جوری منو داره به علیرضا نزدیک میکنه اینقدر خیال بافی میکنم که دارم نگران میشم ، هنوز هم دستای یه مرد رو کم دارم و اینکه تو بغل یه مرد اروم بگیرم ارزومه اگر علیرضا باشه عالیه.... اگر تا قبل از رفتنمون نخ داده که داد اگر بده بهش کاموا میدم اگرم نداد دیگه تمومه دور دوست پسر و پسر رو کلا خط میکشم میخوام به هدفم برسم و در دانشگاه های معتبر دنیا مثل اکسفور و هاروارد رشته ای رو که دوست دارم بخو بوف کور ...
ما را در سایت بوف کور دنبال می کنید

برچسب : موسیقی,موسیقی ما,موسیقی ایرانی,موسیقی سنتی,موسیقی بی کلام,موسیقی شاد,موسیقی کلاسیک,موسیقی ایرانیان,موسیقی سنتی ایرانی,موسیقی تلفیقی, نویسنده : bbooffkkoorra بازدید : 34 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 5:22

یووووهوهوهوهوهو ویزامون نیومده ولی گفتن چهارشنبه ساعت 12 مامانم بره سفارت برای اینکه یه سوالایی رو جواب بده و یک سری مدارک رو نشون بده تا بفرستن اداره مهاجرت برای گرفتن ویزاااااااااا یوهاهاهاهاها رفتن یه ازمایش خون دادم شنبه !!! 5 بار ازم خون گرفتن ! تست هورمون رشد بود ! اگر خدا بخواد میخوام امپول رشد قد بزنم به قول بابام دیلاق بشم ! خوب راستش خیلی کوتاهم.... -_- مامانم غیر مستقیم به من گفت که وقتی به پسرا و یا جنس مخالف فکر کنی و .... هورمون جنسی بیشتر فعالیت میکنه و نمیذاره من قدم بلند بشه و رشد کنم !! کلی دارم با خودم مبارزه میکنم که به جنس مخالفم فکر نکنم و ع بوف کور ...
ما را در سایت بوف کور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bbooffkkoorra بازدید : 30 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 5:22

سرآغاز تمام حرف هایم و زندگیم.... و تمام دنیایم شد خدا... تمام عشق هایم به پایان رسید و تمام حرف هایم شد نام خدا..... پایان....

بوف کور ...
ما را در سایت بوف کور دنبال می کنید

برچسب : خدا,خداحافظ,خدایا,خدایا شکرت,خدا هست,خداداد عزیزی,خداحافظی تلخ,خدايا,خداحافظی,خدای جنگ, نویسنده : bbooffkkoorra بازدید : 27 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 5:19

نمی توانم خودم را به جای خوانندگان این وبلاگ بگذارم با اینکه می دانم کسی این وبلاگ را نمی خواند والبته خداروشکر میکنم که کسی این نوشته ها را نمی خواند ... احساس بدی دارم... اگر کسی نوشته هایم را دنبال کند می فهمد که آشوبم و آرامشی جز مرگ سزاوارم نیست... ناراضی ام... نارضایتی امانم را بریده و هر لحظه احساسی عجیب دارم... با خون بیگانه و جزیره های وجودم را نکاویده باقی گذاشتم... احساس بدی دارم... کلمات روح دارند و من دارم با روح خود بازی میکنم... .......... لنزور رو بستم... یعنی رفتم رو لغو به بهار(تانیا) گفتم که بعدا میام... گفتم بهش یه روز میام... نگفتم کی ولی گفتم که میام.. بوف کور ...
ما را در سایت بوف کور دنبال می کنید

برچسب : احساس,احساس جديد,احساس غريب,احساس تنهایی,احساسات,احساس چت,احساس گناه,احساس خوب,احساس ضعف در پاها,احساس خفگی در گلو, نویسنده : bbooffkkoorra بازدید : 17 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 5:19

حدود دو روز از ورود ما به کشور سوئد می گذره ... توی خونه ی یکی از دوستای پدرم اقامت داریم به نام آقای جوادیان ... امشب میخوان برن خونه ببینن ... 1 شنبه میریم خونه امون ... تا 6 ماه اقامت داریم ....و ... اقای جوادیان میگه فقط کاقیه بیاین .. واسه موندن همه کار میشه کرد... شماره تلفن سوئدی هم گرفتیم ... البته الان در یکی از شهر های اطراف گوتبری اقامت داریم... حسه خیلی عجیبیه ... هوا خیلی خوبه و و همه جا سبز و زیباست ... از جدا شدن از خانواده و دوستان در هنگام خداحافظی و... نمیگم ... خیلی تلخ بود... مادر بزرگم توی فرودگاه اشک های سوزناک می ریخت ....فقط مامان بزرگ و اقاجون و دایی سعید بوف کور ...
ما را در سایت بوف کور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bbooffkkoorra بازدید : 17 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 5:19

بهتره از فرصت استفاده کنم و مطلب بذارم ... الان داریم میریم مدرسه برای اینکه ثبت نام شیم و شاید همون موقع بریم سر کلاس ... دیروز نه دیروزش اومدیم خونه خودمون یعنی دوشنبه شب ... فرزادم اومد کمکمون... دلم نمیخواست خونه ما رو ببینه کوچیکه و من احساس میکنم تمسخر امیز نگاه میکنه... دیروز روز افتضاحی بود ... داشتیم خونه رو درست می کردیم...هی صاحب خونه میرفت و میومد و ...پایه تخت من دیر اماده شد و حسابی حالم گرفته شد -_- باید صبرم رو می بردم بالا ولی ... دیروز افتضاح بود گریه کردم و ناراحت شدم -_- خیلی باهام بد حرف زدن .... الانم اومدیم خونه بابام با اقای جوادیان مسیر مدرسه رو بوف کور ...
ما را در سایت بوف کور دنبال می کنید

برچسب : فرصت,فرصت امروز,فرصت مطالعاتی,فرصت های شغلی,فرصت شغلی,فرصت شیرازی,فرصت مطالعاتی دانشجویان دکتری,فرصت های سرمایه گذاری,فرصت برابر,فرصت مطالعاتی دانشجویان دکتری 94, نویسنده : bbooffkkoorra بازدید : 40 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 5:19